(بسم الله الرحمن الرحیم)
از سری بحث های فراماسونری ” دجال آخرالزمان” آقای خادم الامام به ارتباط واتیکان با فراماسونری رسیدیم. همواره در طول تاریخ، واتیکان به عنوان پایتخت مسیحیان کاتولیک جهان مطرح بوده است؛ اما کم کم به دلیل فساد و تحجر کلیسا ها در دوران قرون وسطی، اعتراضات به واتیکان فزونی گرفت؛ تا اینکه با شروع انقلاب صنعتی و ایجاد فرقه ی پروتستان، نقش واتیکان بسیار کمرنگ شد. امروزه نیز واتیکان بسیار ضعیف بوده و قدرت کمی در معادلات سیاسی بین المللی دارد.
واتیکان که در قرون گذشته، همواره به عنوان دشمن اصلی « شوالیه های معبد » و « فراماسونر ها » مطرح بوده، به نظر می رسد که امروزه تحت سیطره ی فراماسونری قرار گرفته است.
شواهدی که ارتباط واتیکان را با فراماسونری نشان می دهند، عبارتند از:
۱ – وجود برخی از علایم ماسونی در تصاویر نقاشی واتیکان.
در تصویر زیر که از یکی از نقاشی های واتیکان اقتباس شده است، ملاحظه می گردد که دو فرشته؟!، حلقه ای را به دور نماد « چشم جهان بین » یا « مثلث نورافشان » که یک نماد کاملاً ماسونی است، گرفته اند.
همان گونه که ملاحظه فرمودید، در تصویر فوق، نماد « چشم جهان بین » مشاهده می گردد. از آنجا که نماد مذکور، یکی از نماد های مهم و معروف فراماسونری است، می توان نتیجه گرفت که واتیکان با فراماسونری ارتباط دارد.
ممکن است برای خوانندگان محترم این سؤال پیش آید که شاید نماد « هرم و چشم جهان بین » از همان ابتدا مربوط به واتیکان و مسیحیت بوده است و گروه های ماسونی به دلیل اعتقاد به مسیحیت، از علامت مذکور بهره جسته اند؟
در جواب باید گفت که علامت « چشم جهان بین » یک علامت الحادی بوده و به مسیحیت ارتباطی ندارد. زیرا:
اولاً این نماد بسیار قدیمی بوده و از دوران مصر باستان و حکومت شیطانی فرعون اقتباس شده است و تعالیم الحادی مصر باستان با دین آسمانی مسیحیت، مغایر است.
ثانیاً استفاده ی فراوان اسرائیل از نماد « چشم جهان بین » (مانند دادگاه عالی اسراییل)، ادعای مسیحی بودن علامت مذکور را رد می کند، چرا که اسرائیل یهودیت را به رسمیت می شناسد، نه مسیحیت.
بدین ترتیب نتیجه می شود که نماد « چشم جهان بین » که از تعالیم الحادی مصر باستان نشأت گرفته است، به مسیحیت هیچ ارتباطی ندارد.
با توجه به مطالب گفته شده، می توان نتیجه گرفت که فراماسونری و تعالیم منحرف آن، توانسته اند به واتیکان (مرکز کاتولیک های جهان) نیز نفوذ کنند.
۲ – اتخاذ مواضع صهیونیستی از سوی تعدادی از پاپ ها از جمله پاپ جدید (بندیکت شانزدهم).
اخیراً شاهد توهین های مکرر پاپ جدید به دین اسلام بوده ایم، اما در همین مدت، ارتباط ایشان با صهیونیست ها بسیار حسنه بوده است!
در تصویر زیر ملاقات پاپ جدید با اولمرت نخست وزیر اسرائیل را ملاحظه می فرمایید:
عکس راست: پاپ جدید ملقب به بندیکت شانزدهم
عکس چپ: پاپ بندیکت شانزدهم در دیدار با اولمرت
یک نکته ی مهم در زندگی پاپ بندیکت شانزدهم وجود دارد و آن نکته این است که پاپ در ابتدای عمرش و در سنین جوانی، عضو « سازمان جوانان هیتلری » بوده و در این سازمان وابسته به نازی ها، شرکت داشته است. وی همچنین مدتی را در پدافند ضد هوایی ارتش آلمان نازی گذرانده است، تا جایی که بعد از جنگ جهانی دوم، برای مدتی در اسارت نیروهای متفقین بوده است. وجود این سابقه ی تاریک، همواره بر سر پاپ بندیکت شانزدهم سنگینی می کند.
البته پاپ از حضور خود در سازمان جوانان هیتلری، به عنوان یک عمل اجباری یاد می کند و ادعا می نماید که در اکثر جلسات سازمان مذکور، از حضور در جلسه خودداری می کرده است. وی همچنین از پدر خود به عنوان فردی معتقد به مبانی کاتولیک و فردی ضد نازی یاد می کند.
در هر حال باید گفت که وی توجیهات مذکور را برای فرار از اتهامات بیان می کند،و این توجیهات به هیچ وجه مورد قبول نیست. زیرا:
اولاً اگر پدر پاپ واقعاً فردی مومن و مخالف نازیسم بود، چرا در سال های قبل از جنگ جهانی و یا در سال های ابتدایی جنگ، از آلمان به کشور دیگری مهاجرت نکرد. (همانند بسیاری از اقلیت های آلمان)
ثانیاً پاپ که بی ادبانه به ساحت مقدس پیامبر اسلام (ص) جسارت می نماید و ایشان را جنگ طلب معرفی می نماید، چگونه خود در جنگی ظالمانه شرکت کرده است؟! حتی اگر وی به صورت اجباری عضو « سازمان جوانان هیتلری » بوده است، می توانست به هر قیمتی از خاک آلمان فرار کند، یا از فرمان مافوق خود سرپیچی کند؛ حتی اگر به قیمت از دست دادن جانش تمام شود. وی که از علاقه ی قلبی و همیشگی خود به حضرت مسیح (ع) دم می زند، چگونه است که حفظ جان و منافع خود را بر پرهیز از جنگ ترجیح می دهد، و به خدمت در ارتش نازی ها می پردازد؟! این توجیهات فقط برای فریب ساده لوحان و فرار از وجدان کاربرد دارد، نه چیز دیگر.
مطالبی که ذکر شد، بخش کوچکی از پرونده ی سیاه زندگی پاپ بندیکت شانزدهم بود و ما بقیه ی مسایل را بر عهده ی خوانندگان محترم می نهیم.
۳ – وجود علامت ماسونی Obelisk در میدان مرکزی واتیکان.
Obelisk یک علامت ماسونی است که از مصر باستان اقتباس شده و هیچ ارتباطی با مسیحیت ندارد. حضور این علامت در میدان مرکزی واتیکان (میدان سنت پیتر)، تأییدی بر ارتباط واتیکان با فراماسونری است.
علامت ماسونی Obelisk در میدان مرکزی واتیکان.اصل این علامت مصری بوده است.
بدین ترتیب همان گونه که ملاحظه فرمودید، بین واتیکان و فراماسونری،ارتباط قوی وجود دارد. علاوه بر شواهدی که در این مقاله به آن ها پرداخته شد، شواهد دیگری نیز وجود دارند که ما از پرداختن به آن ها خودداری می کنیم.
وبگاه تخصصی مهدویت-مبارزه با اومانیسم,صهیونیسم و فراماسونری